بودن

و کلمه ها گاه قوت غالب آدمی می‌شوند.‌‌..

بودن

و کلمه ها گاه قوت غالب آدمی می‌شوند.‌‌..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چه وضعشه» ثبت شده است

کار برای خدا نباشه تهش باخته...
و خب من الان باختم
بدم باختم
و این همه خستگی و نخوابیدن و بدو بدو تو روزایس که مثلا تعطیلیم
رسما پودر شد رفت هوا
دم و بازدم عمیق همیشه هم حواب نیسست

کسی جز خودم نمیتواند کاری کند...

خودم باید دست به کار شوم و بلند شوم از این رخوت و بی‌حوصلگی... از این فقط تلنبار شدن کارها بر هم...

.

پیش دانشگاهی که بودم رو تخته مقابل چشم‌هایم نوشته بودم... سرباز این میهن شوم، خون دلِ دشمن شوم ... و حالا هیچ خبری از آن شور و هیاهوی آخر نوجوانی نیست.. و جای همه آن دغدغه‌ها روزمرگی عبث‌آلود جا خوش کرده است...

.

امروز که این خبر سهمگین نفسمان را در سینه حبس کرد...

با خودم بارها گفتم... سردار سهمش را ادا کرد تا ابد، اما من چی؟ حتی در راه هستم؟

.

کاش این غم ما را بلند کند...