بودن

و کلمه ها گاه قوت غالب آدمی می‌شوند.‌‌..

بودن

و کلمه ها گاه قوت غالب آدمی می‌شوند.‌‌..

شروع، میانه و پایانِ نرسیده

پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۵۷ ق.ظ

من مرزهای خودم را می‌شناسم... توان خودم را.. جایی که روحم اصطکاک می‌یابد راهم بلد شده ام...
بازی که شروع شد... من چندبار گفتم که حواست به آغاز ماجرا هست؟
گفت بله...
اما من نگفتم که حواس او را جمع کنم، فقط خواستم خودم از همان گوشه کنارها، راهم را بکشم و بروم چون من آدم این بازی نبودم...
ولی شد انچه نباید.. حالا وسط این بازی.. روحم مدام دچار اصطکاک می‌شود... عذاب وجدان گریبانم را میگیرد... راه‌های خروج از وضعیت هربار که میابمشان ، لو میرود و باز مجبورم به ادامه بازی...
.کاش خداوند چشمه‌های حکمت را بر ما باز کند تا مفری پیدا کنیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">