مناسبات ما با خویش
جمعه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۰، ۰۵:۴۱ ب.ظ
چند سال پیش بود... یکهو انگار از ضربه نبودن کسی و خیره ماندن حاصل از جای خالیاش.. به خودم آمدم که چقدر بدون بودن دیگریهایی نمیتوانی کار از کار پیش ببری...
آن وقت بود شروع کردم به تلاش برای اینکه از پس تنهایی بربیایم...
حالا دوباره انگار این از پس تنهایی برآمدن از یادم رفته است... از کوچکترین کار مثل مرتب کردن خانه، تا انجام کار دانشگاه و چه و چه نیاز به بودن کسی است انگار...
بوی یک قیام علیه خویش میآید...
آن وقت بود شروع کردم به تلاش برای اینکه از پس تنهایی بربیایم...
حالا دوباره انگار این از پس تنهایی برآمدن از یادم رفته است... از کوچکترین کار مثل مرتب کردن خانه، تا انجام کار دانشگاه و چه و چه نیاز به بودن کسی است انگار...
بوی یک قیام علیه خویش میآید...
- ۰۰/۱۲/۲۷