از رنجی که میبرند از ما
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۴۰ ق.ظ
اتفاقات تلخ، یک وجهه مثبت دارند، ان هم ما را به خودمان نشان میدهند... صدق و کذی ادعاهایمان را رو میکنند
مثلا من فکر میکردم خشمم را بلدم کنترل کنم، میتوانم وقتی خون، خونم ا میخورد سکوت کنم، جمله هایمرا بچشم بعد اگر باز حرفی بود از سر عقل و منطق بگویم...
.
اما این ها همش دروغ بود..
حالا که باید چنین باشم، فقط داد میزنم، انقدر که مدت هاست صدایم گرفته و تا می اید باز شود، دوباره...
نمیدانم این حجم خشم چگونه در من جمع شده که نه تمام میشود نه از پس مدیریتش بر می ایم...
هر چه هست سبب رنجش خیلی هاست و باز هم کاری نمیتوانم بکنم
- ۹۹/۰۵/۱۳