من و مبنا
خدا در قرآن خویش فرموده ما را عجول آفریده است.
اینعجله که در گِل همه ما گذاشته شده، در برخی بروزش بیشتر و بیشتر است. مثلا خودِ من... آدم کار کردن روی سرعت ضربدر دو هستم.
غذا داخل زودپز میپزد، شعلههای گاز زیاد است و همیشه در یک رقابت نفسگیر با سرآشپز رقیب، عذا را از معرض سوختگی نجات میدهم. من حتی وقتی به آرایشگاه میروم حوصلهام به ده دقیقهونشستن نمیکشد. به محض رسیدن میگویم پس من میروم ده دقیقه دیگر میآیم. انگار در آن ده دقیقه اتمی را باید بشکافم.
صوتهای شبکههای پیام رسان اگر کوتاه باشد(چون اگر طولانی باشد اصلا حوصلم نمیکشد گوش دهم) پادکستها همه با سرعت بالاتر پخش میشود. یک دوره آفلاین مجازی ثبت نام کرده بود. جلسه اول را شروع کردم به گوش دادن سرعت را در بالاترین حد ممکن تنظیم کردم و گوش دادم، اما باز هم آرام بود، آنقدر که قید شنیدن باقی جلسات را زدم.
.
زمانگذشت و من کلاسی را ثبت نام کردم که همه را از حضور در آن مانع میشدم. حتی سالها قبل یک بار که به ادمین دوره در اینستاگرام پیام داده بودم و او هم توضیح داده بود قانع نشده بودم و ثبت نام نکردم. استدلالم این بود که نویسندگی هزار وجه دارد و نویسندگی خلاق چیست اصلا( آنسالها آنقدر رایج نبود این دورهها) شما باید مشخص کنید چه زمینهای میخواهید کار کنید. اما گردش روزگار قلم من را خشک کرده بود و من دیگر اهل نوشتن نبودم.
.
حالا برای من عجول، استادی است که عجله نداشتن و سر صبر بودنش اولین و بزرگترین شاخص اوست. آرام و شمرده حرف میزند. هیچ وقت کسی دنبالش نکرده که او مجبور باشد بی نفس بدود. حتی صوتهایش را با همان سرعت معمول میشنوم.
در کلاسها آرامشش را تماشا میکنم بلکه یاد بگیرم. در ابتدای هر کلاس تصویرش را که روشن میکند، از فلاکس کوچک در یکلیوان شیشهای چایی میریزد. وقتپرسشها آرام و با حوصله چایی میخورد چنانکه انگار ما راهم به یک فنجان چایی دعوت کرده باشد.
.
خلاصه سرتان را درد نیاورم روزگار عجیبی است و دنیا چیزهایی که ما دوست داریم را از مسیری یادمان میدهد که فکرش راهم نمیکنیم.
- ۰۳/۱۱/۰۲
چه خوشحالی غیر قابل وصفی دارم برات. تو شاید عجول باشی ولی صبوری و روحیه یادگیری داری؛ حتی اگر چیزی خلاف سرشت خودت باشه.