به باور من تمیزی همیشگی خانه، نوعی مُردگیست..
انگار نه کسی رفته نه کسی آمده... کسانی نبوده اند دورهم شام بخورند، بعدش چای که لیوانها تمام شود...
شتابی نداشته زندگیشان که نرسند لباسها را پس از خشک شدن، بر سر جای خود بگذارند...
بچهیشان حوصله بازی نداشته و همه اسباببازیها سر جایش است....
گاهی نامرتبی نشانه حیات آن خانه است... که کسی هست حتی اگر سودا در بدنش بالا زده و وسواس است، اما باز شلوغی خانه لازم است برای شکستن یکنواختی هر چیزی جای خود...
باشد کهواین اوضاع با سامان شود...
- ۲ نظر
- ۱۱ آبان ۰۱ ، ۲۱:۱۵